رفتارشناسي سگ اهلي - قسمت اول
دامپزشكان بالين ممكن است به چند دليل زير براي دانستن رفتارشناسي سگها علاقمند باشند:
3-رفتارشناسي سگسانان
اكولوژي رفتاري: اگرچه گوشتخواران غالباً منفرد هستند، تشكيل گروه در سگسانان معمول است كه با جفت خود يك واحد اجتماعي را تشكيل ميدهند. در شرايط خاص جفت غالب ممكن است اقيم خود را با يك يا چند تحت رده خود تقسيم كند.
تشكيل گروه براي شكار كردن بسيار سودمند است. يك گروه گرگها براي خسته كردن و محاصره كردن يك شكار بزرگ بسيار مناسب هستند تا اينكه يك گرگ تكي باشد.
منافع ديگر زندگي گروهي ممكن است در موارد تدافعي اقليم بيشتر نمود پيدا كند.
محيطي كه توسط يك گروه پوشش داده ميشود ممكن است به 100 تا 600 كيلو مترمربع برسد و بيشتر از آن باشد كه توسط حضور فيزيكي محافظت شود. دارندگي بوسيله زوزه كشيدن مشخص ميشود. وقتي مهاجمي از هر نقطه منطقه حفاظتي زوزه ميكشد اعضاء گروه در پاسخ هشداري معمولاً زوزه ميكشند.
اين نوع ارتباط با علامتهاي موضعي ولي طولاني اثر تربويي تقويت ميشود. علامتهاي بويي اطلاعاتي را در محدوده مرزهاي قلمرو ميگذارد. سگهاي نر علامتگذاري ادراري را به طور مشخص اعمال ميكنند. زوزه كشيدن به راحتي توسط صداهاي با فركانس بالا تحريك ميشود. (من از زوزهكشيدن سگها بدون تحريك صدائي آگاه نيستم).
منافع زندگي در گروهها در مواردي مثل غذا يا جفت در نتيجه رقابت كمتر مناسب است. سود و منفعت زندگي گروهي بسته به فصل و محل سكونت متفاوت است. استحكام و اندازه گروه نيز در بيشتر سگسانان وابسته به اين موارد است.
سود يا ضرر هر فرد براي وارد شدن در گروه ارزيابي ميشود(به طور انفرادي)
مزاياي زندگي در گروه براي افراد غالب شامل شانس توليدمثل بيشتر در مقايسه با زندگي انفرادي نيز هست. مزاياي تحت ردهها هنوز واضح نيست زيرا آنها شانس توليدمثل كمتري بواسطه عوامل اجتماعي، دخالت مستقيم در توليدمثل آنها يا كشتن نوزادان آنها (توسط افراد بالغ) دارند.
ردهبندي در ارتباط با سن است (حيوانات جوان شانس بيشتري براي گرفتن رده بالاتر دارند).
طبق مطالعات DNA و تحقيقات جديد عليرغم تضعيف شدن تحت ردهها (حيوانات مغلوب) آنها در توليد نسل بعدي شركت و دخالت ميكنند.
«علامت رفتاري»
زندگي در گروه رقابت را افزايش ميدهد ولي احتياج به مشاركت نيز دارد. در گرگها تعادل بين رقابت و همكاري بوسيله ردهبندي محكم و ثابتي ايجاد ميگردد. گرگها به طور انفرادي همديگر را ميشناسند. جنگ براي موقعيت و وضعيتشان در نرها در سنين جواني شروع ميشود. جنگها بين افراد در يك سطح معمولتر است. وضعيتهاي مختلفي در موقعيتهاي مختلف توسط سگ ايجاد ميشود: پاسخ به حمله يا فرار توسط حالات چشم، گوش، لبها و پوشش مشخص ميشود. فرم تهاجمي بين اين دو انتها متغير است.
سگ تهاجمپذير، دندانهايش را نشان ميدهد. ميل به حمله و فرار هر دو براي نمايش حاضر هستند. نر غالب گوشهايش را افراشته، لبها به بالا و كنار رفته، متوقف شده و با چشمانش خيره ميشود و سعي ميكند. بدنش را بزرگتر نشان دهد. اگر سگ مغلوب باشد، گوشهايش را خوابانده، لبهايش را عقب كشيده، سرش را پائين آورده و چشمانش را تنگ ميكند. قوز ميكند تا بدنش كوچكتر از حد طبيعي معلوم شود و ممكن است خودش را روي زمين بكشد. اينكه چگونه اين علائم ظاهر شوند و كي به همديگر نشان دهند بسته به شرايط جايگاه رتبه حيوان و غيره دارد.
وضعيت و جايگاه فردي در گروه بوسيله اين علائم مشخص ميشود، دم، سر، گوشها و پوشش افراشته وضعيت مغلوبي مانند رفتار مادهها و نابالغين است.
آشنايي: كشيدن پوزه يكديگر به گوشه پوزه و دهان هم.
ليس زدن پوزه ديگري معمولاً توسط مغلوبين اجرا ميشود.(مانند تقاضاي غذا كردن تولهها).
در رتبهبندي پايدار، فرد غالب ميتواند رفتار مغلوب خود را بدون حمله مستقيم كنترل كند.
رفتار سگهاي اهلي (domactic dog)
حسها
بينايي: سگها دو پيگمان مخروطي دارند. يكي با حداكثر حساسيت حدود nm555 و دومين پيگمان مخروطي با حداكثر حساسيت nm435-430 مي باشد. پس سگها كورنگ نيستند، با وجود اين آنها ديد دورنگي دارند و حداقل قدرت در تفكيك رنگ را دارا ميباشند (نسبت به انسانها). ديد سگها توسط پيگمانهاي ميلهاي (با حساسيت حداكثر nm508 است. ديد آنها در تاريكي، توانايي تفريق سايههاي خاكستري و در توانايي تشخيص اجسام در حركت از ديد انسان بهتر است.
شنوايي: محدوده بين 20 تا 50 هزار سيكل در ثانيه. اصوات با فركانس بالا (كه توسط انسان شنيده نميشود). ميتواند سبب درد شديد در سگها گردد.
بويايي: كاملاً با كفايت است. به طور كلي تهويه بيني با تهويه ريوي هماهنگ است. با وجود اين در هنگام جستجوي بوي خاص توسط سگها، چرخه تنفس و مدت تهويه افزايش مييابد. بوها به گيرندههاي ويژهاي در اپيتليوم بيني باند ميشوند. اين گيرندهها به پروتئينهاي ادغام شدهاند. در سگسانان تا به حال چهار تحت خانواده ژن گيرندهها شناسايي شده است كه هر كدام حداقل 2 تا 20 و حتي بيشتر عضو دارند. تحقيق بر روي چهار تحت خانواده ژنهاي گيرندهها در 26 نژاد نشان داد تعداد ژنها براي هر تحت خانواده ثابت است. با وجود اين انتخابات تفريقي جهت دقت بويايي بعضي نژادها مثل سگهاي شكاري انجام شده است.
سگهايي كه قدرت تشخيص بويايي خوبي دارند جهت كارهايي جستجويي يا برنامههاي تشخيص دارو استفاده ميشوند، مثلاً خدمات گمركي استراليا از سگهاي تعليم ديده جهت يافتن داروهاي غيرمجاز در بارهاي فرودگاه استفاده ميكنند. تنها 1/0 درصد سگهاي معمولي براي چنين كاري به طور مناسب عمل ميكنند. بنابراين برنامهاي جهت انتخاب ژنتيكي براي عمليات تشخيص بهتر بو انجام شده است. عليرغم اين حقيقت كه تفاوتهاي ژنتيكي زيادي در توانايي بويايي بين سگها وجود ندارد، انتخاب بسيار موفقيتآميز بو و بيش از %5 سگهاي انتخاب شده نمرة قبولي گرفتند. تحقيق دقيق روي برنامة انتخابي نشان داد كه برنامه ژنتيكي افزايش يافته مربوط به حس بويايي نيست بلكه اجراي با دقت اين كار، احتياج به توانايي انجام در محيط پر سر و صدا و شلوغ مانند فرودگاه دارد.
-تكامل: تولهها كروكور زائيده ميشوند. تفاوت رفتارهاي اجتماعي آنها اولين بار در بين 14 و 21 روزگي ظاهر ميشود. رفتار اجتماعي ابتدا بوسيله بازي و رفتارهاي همسوي تولهها ظاهر ميشود. پارس كردن حدود 18 روزگي مشاهده ميشود. تا 4 هفتگي تولهها ايستادن و راه رفتن مانند بالغين دارند.
از شيرگيري در 6 هفتگي انجام ميشود.
تا هفته پنجم، تفاوتهاي فردي بين تولهها در تمايل به ايجاد بازي اجتماعي و رفتارهاي جمعي افزايش مييابد.
اسكات و همكاران بر روي به ارث رسيدن صفتهاي رفتاري در تقابل نژادهاي سنتي به اين نتيجه رسيدند كه تفاوتهاي ژنتيكي در تعداد پارس كردن، احساسات و غيره وجود دارد.
از 4 هفتگي تا حدود 12 هفتگي، تولهها روابط اجتماعي را با ديگر سگها و انسانها ايجاد ميكنند.
در حدود هفته 5 و4 تا هفته 12، زمان حساس اجتماعي شدن سگها است. در اين زمان توله در مورد همراهان اجتماعي خود در طول زندگي خود ميآموزد. به عنوان مثال تولههاي 5 هفتهاي براي قبول غريبهها آماده هستند اما بعد اين سن خانوادههاي بيگانه پرهيز ميشوند و اين نپذيرفتن در 8 هفتگي به حداكثر خود ميرسد (جالب است كه اين دوره در انسان 8 ماهگي است).
در ارتباط با پرورش سگها مهم است كه تولهها را به سگها يا انسانها در طول اين دوره حساس معرفي كنند.
«رفتار و درمان دارويي»
سالها پيش براي سگهايي كه مشكل رفتاري داشتند مرگ با ترحم پيشنهاد ميشد. براي سگهايي كه همراه و عضو خانواده ميشوند، صاحبان معمولاً به دنبال كمك استادانهاي جهت رفع مشكل رفتاري سگشان بودند.
در پاسخ به اينچنين تقاضاهايي زمينه جديد درمان رفتارهاي حيوانات خانگي ايجاد شد.
درمان رفتاري معمولاً توسط دامپزشكان حاذق انجام ميشد. دورههاي قبل از فارغالتحصيلي و بعد آن اكنون براي دانشجويان در تعدادي از دانشگاهها در دسترس است.
درمان رفتاري شامل چندين زمينه است، اول از همه، رفتارشناسي حيوان، روانشناسي انسان و داروشناسي.
رفتارشناسي حيوان: فهميدن رفتار سگها شامل چگونگي شكلگيري و عملكرد رفتار است كه در اين جزوات ما در مورد آن بحث ميكنيم.
به عنوان مثال، اجتماعي كردن تولهها جهت جلوگيري از ايجاد تهاجمپذيري مشكلزاي بعدي بر پايه دانش ردهبندي طبيعي گروه گرگها را است. سگها با اعتماد درستتر تربيت شده به ندرت ايجاد مشكل ميكنند. بنابراين سگ.
1-بايد در پائينترين رتبه و ردهبندي در خانواده قرار گيرند و هرگز اجازه داده نشود كه رأس آن باشند.2-اين قضيه نبايد با زور و اجبار بدني و وحشيگري باشد، نه تنها بخاطر جنبههاي انساني بلكه براي دلايل عملي. اعتماد به نفس سگ بايد حفظ شود و روابط با اعتمادي را با صاحب خود داشته باشد. مهمترين زمان براي ايجاد چنين غالبيت و اعتماد به صاحب در سن 12-4 هفتگي و طي اجتماعي شدن حيوان است. آخرين فرصت براي ايجاد غالبيت بر سگ توسط ارتباط سگها با آن سگ است. به عنوان مثال بجاي ضربه زدن به سگ بهتر است كه توله را برداشته و به آرامي تكان دهيد. هميشه بوسيله تشويق كردن و گفتن كلمهاي به سگ به او اطمينان قلبي بايد داد.
روانشناسي: روانشناسان معمولاً از سگها به عنوان الگوي حيواني براي فهم پايه زيستشناسي طبيعت انساني و رفتارهاي غيرطبيعي استفاده ميكنند. به عنوان مثال، تحقيقات دراپر روي 56 نژاد سگ، شباهتهايي را در شخصيت انسان با مدلها نشان داد.
الف)واكنش سگها- توانايي حركت سريع انسان
ب)تهاجمپذيري سگها- توافق ناپذيري انسان
پ)تعليمپذيري سگها- فكر و ديدباز انسان
ساني (Sani) و گروهش در قسمت رفتارشناسي مطالعات اتصالي را در سگها انجام دادند. آنها آزمايشات روانشناسي استانداري روي سگها انجام شده است و رفتارهاي سگها با اصطلاحات روانشناسي انساني تعبير شد. آنها فهميدند كه رابطه سگها با انسان مشابه رفتار در رابطه بچه- والدين و شامپانزه- انسان است زيرا آنها مشاهده كردند، پديده رفتاري و ردهبندي مشابه آنچه در روابط مادر- نوزاد است، ميباشد.
دارودرماني: داروهاي جديدي روي مدلهاي حيواني آزمايش و ايجاد ميشود. به علت شباهت سگها با انسانها در صفات شخصيتي، داروهايي كه در درمان اختلالات رواني استفاده ميشوند، گاهي روي سگها آزمايش ميشوند. به عنوان مثال، بيشتر داروهاي استفاده شده در درمان اختلالات وسواسي (OCD)، ابتدا در كاهش علائم افسردگي جوندگان آزمايش شده است. با وجود اين OCD و افسردگي به طور واضح در سگها تشخيص داده ميشود. پس داروهاي ويژه مطرح در درمان OCD اكنون روي مدل سگ مورد آزمايش قرار ميگيرد.
فعاليتهاي حقوق حيوانات گاهي تحقيقات روي مدل حيواني را محكوم ميكند ولي بدون جانبگيري در اين مورد بايد اذعان كرد كه اين تحقيقات نه تنها مفيد جهت درمان در انسانها است بلكه براي درمان در سگها نيز مفيد خواهد بود. اخيراً داروهاي مؤثر بر رفتار زيادي در درمان مشكلات رفتاري سگها استفاده ميشود.
3-رفتارشناسي سگسانان
اكولوژي رفتاري: اگرچه گوشتخواران غالباً منفرد هستند، تشكيل گروه در سگسانان معمول است كه با جفت خود يك واحد اجتماعي را تشكيل ميدهند. در شرايط خاص جفت غالب ممكن است اقيم خود را با يك يا چند تحت رده خود تقسيم كند.
تشكيل گروه براي شكار كردن بسيار سودمند است. يك گروه گرگها براي خسته كردن و محاصره كردن يك شكار بزرگ بسيار مناسب هستند تا اينكه يك گرگ تكي باشد.
منافع ديگر زندگي گروهي ممكن است در موارد تدافعي اقليم بيشتر نمود پيدا كند.
محيطي كه توسط يك گروه پوشش داده ميشود ممكن است به 100 تا 600 كيلو مترمربع برسد و بيشتر از آن باشد كه توسط حضور فيزيكي محافظت شود. دارندگي بوسيله زوزه كشيدن مشخص ميشود. وقتي مهاجمي از هر نقطه منطقه حفاظتي زوزه ميكشد اعضاء گروه در پاسخ هشداري معمولاً زوزه ميكشند.
اين نوع ارتباط با علامتهاي موضعي ولي طولاني اثر تربويي تقويت ميشود. علامتهاي بويي اطلاعاتي را در محدوده مرزهاي قلمرو ميگذارد. سگهاي نر علامتگذاري ادراري را به طور مشخص اعمال ميكنند. زوزه كشيدن به راحتي توسط صداهاي با فركانس بالا تحريك ميشود. (من از زوزهكشيدن سگها بدون تحريك صدائي آگاه نيستم).
منافع زندگي در گروهها در مواردي مثل غذا يا جفت در نتيجه رقابت كمتر مناسب است. سود و منفعت زندگي گروهي بسته به فصل و محل سكونت متفاوت است. استحكام و اندازه گروه نيز در بيشتر سگسانان وابسته به اين موارد است.
سود يا ضرر هر فرد براي وارد شدن در گروه ارزيابي ميشود(به طور انفرادي)
مزاياي زندگي در گروه براي افراد غالب شامل شانس توليدمثل بيشتر در مقايسه با زندگي انفرادي نيز هست. مزاياي تحت ردهها هنوز واضح نيست زيرا آنها شانس توليدمثل كمتري بواسطه عوامل اجتماعي، دخالت مستقيم در توليدمثل آنها يا كشتن نوزادان آنها (توسط افراد بالغ) دارند.
ردهبندي در ارتباط با سن است (حيوانات جوان شانس بيشتري براي گرفتن رده بالاتر دارند).
طبق مطالعات DNA و تحقيقات جديد عليرغم تضعيف شدن تحت ردهها (حيوانات مغلوب) آنها در توليد نسل بعدي شركت و دخالت ميكنند.
«علامت رفتاري»
زندگي در گروه رقابت را افزايش ميدهد ولي احتياج به مشاركت نيز دارد. در گرگها تعادل بين رقابت و همكاري بوسيله ردهبندي محكم و ثابتي ايجاد ميگردد. گرگها به طور انفرادي همديگر را ميشناسند. جنگ براي موقعيت و وضعيتشان در نرها در سنين جواني شروع ميشود. جنگها بين افراد در يك سطح معمولتر است. وضعيتهاي مختلفي در موقعيتهاي مختلف توسط سگ ايجاد ميشود: پاسخ به حمله يا فرار توسط حالات چشم، گوش، لبها و پوشش مشخص ميشود. فرم تهاجمي بين اين دو انتها متغير است.
سگ تهاجمپذير، دندانهايش را نشان ميدهد. ميل به حمله و فرار هر دو براي نمايش حاضر هستند. نر غالب گوشهايش را افراشته، لبها به بالا و كنار رفته، متوقف شده و با چشمانش خيره ميشود و سعي ميكند. بدنش را بزرگتر نشان دهد. اگر سگ مغلوب باشد، گوشهايش را خوابانده، لبهايش را عقب كشيده، سرش را پائين آورده و چشمانش را تنگ ميكند. قوز ميكند تا بدنش كوچكتر از حد طبيعي معلوم شود و ممكن است خودش را روي زمين بكشد. اينكه چگونه اين علائم ظاهر شوند و كي به همديگر نشان دهند بسته به شرايط جايگاه رتبه حيوان و غيره دارد.
وضعيت و جايگاه فردي در گروه بوسيله اين علائم مشخص ميشود، دم، سر، گوشها و پوشش افراشته وضعيت مغلوبي مانند رفتار مادهها و نابالغين است.
آشنايي: كشيدن پوزه يكديگر به گوشه پوزه و دهان هم.
ليس زدن پوزه ديگري معمولاً توسط مغلوبين اجرا ميشود.(مانند تقاضاي غذا كردن تولهها).
در رتبهبندي پايدار، فرد غالب ميتواند رفتار مغلوب خود را بدون حمله مستقيم كنترل كند.
رفتار سگهاي اهلي (domactic dog)
حسها
بينايي: سگها دو پيگمان مخروطي دارند. يكي با حداكثر حساسيت حدود nm555 و دومين پيگمان مخروطي با حداكثر حساسيت nm435-430 مي باشد. پس سگها كورنگ نيستند، با وجود اين آنها ديد دورنگي دارند و حداقل قدرت در تفكيك رنگ را دارا ميباشند (نسبت به انسانها). ديد سگها توسط پيگمانهاي ميلهاي (با حساسيت حداكثر nm508 است. ديد آنها در تاريكي، توانايي تفريق سايههاي خاكستري و در توانايي تشخيص اجسام در حركت از ديد انسان بهتر است.
شنوايي: محدوده بين 20 تا 50 هزار سيكل در ثانيه. اصوات با فركانس بالا (كه توسط انسان شنيده نميشود). ميتواند سبب درد شديد در سگها گردد.
بويايي: كاملاً با كفايت است. به طور كلي تهويه بيني با تهويه ريوي هماهنگ است. با وجود اين در هنگام جستجوي بوي خاص توسط سگها، چرخه تنفس و مدت تهويه افزايش مييابد. بوها به گيرندههاي ويژهاي در اپيتليوم بيني باند ميشوند. اين گيرندهها به پروتئينهاي ادغام شدهاند. در سگسانان تا به حال چهار تحت خانواده ژن گيرندهها شناسايي شده است كه هر كدام حداقل 2 تا 20 و حتي بيشتر عضو دارند. تحقيق بر روي چهار تحت خانواده ژنهاي گيرندهها در 26 نژاد نشان داد تعداد ژنها براي هر تحت خانواده ثابت است. با وجود اين انتخابات تفريقي جهت دقت بويايي بعضي نژادها مثل سگهاي شكاري انجام شده است.
سگهايي كه قدرت تشخيص بويايي خوبي دارند جهت كارهايي جستجويي يا برنامههاي تشخيص دارو استفاده ميشوند، مثلاً خدمات گمركي استراليا از سگهاي تعليم ديده جهت يافتن داروهاي غيرمجاز در بارهاي فرودگاه استفاده ميكنند. تنها 1/0 درصد سگهاي معمولي براي چنين كاري به طور مناسب عمل ميكنند. بنابراين برنامهاي جهت انتخاب ژنتيكي براي عمليات تشخيص بهتر بو انجام شده است. عليرغم اين حقيقت كه تفاوتهاي ژنتيكي زيادي در توانايي بويايي بين سگها وجود ندارد، انتخاب بسيار موفقيتآميز بو و بيش از %5 سگهاي انتخاب شده نمرة قبولي گرفتند. تحقيق دقيق روي برنامة انتخابي نشان داد كه برنامه ژنتيكي افزايش يافته مربوط به حس بويايي نيست بلكه اجراي با دقت اين كار، احتياج به توانايي انجام در محيط پر سر و صدا و شلوغ مانند فرودگاه دارد.
-تكامل: تولهها كروكور زائيده ميشوند. تفاوت رفتارهاي اجتماعي آنها اولين بار در بين 14 و 21 روزگي ظاهر ميشود. رفتار اجتماعي ابتدا بوسيله بازي و رفتارهاي همسوي تولهها ظاهر ميشود. پارس كردن حدود 18 روزگي مشاهده ميشود. تا 4 هفتگي تولهها ايستادن و راه رفتن مانند بالغين دارند.
از شيرگيري در 6 هفتگي انجام ميشود.
تا هفته پنجم، تفاوتهاي فردي بين تولهها در تمايل به ايجاد بازي اجتماعي و رفتارهاي جمعي افزايش مييابد.
اسكات و همكاران بر روي به ارث رسيدن صفتهاي رفتاري در تقابل نژادهاي سنتي به اين نتيجه رسيدند كه تفاوتهاي ژنتيكي در تعداد پارس كردن، احساسات و غيره وجود دارد.
از 4 هفتگي تا حدود 12 هفتگي، تولهها روابط اجتماعي را با ديگر سگها و انسانها ايجاد ميكنند.
در حدود هفته 5 و4 تا هفته 12، زمان حساس اجتماعي شدن سگها است. در اين زمان توله در مورد همراهان اجتماعي خود در طول زندگي خود ميآموزد. به عنوان مثال تولههاي 5 هفتهاي براي قبول غريبهها آماده هستند اما بعد اين سن خانوادههاي بيگانه پرهيز ميشوند و اين نپذيرفتن در 8 هفتگي به حداكثر خود ميرسد (جالب است كه اين دوره در انسان 8 ماهگي است).
در ارتباط با پرورش سگها مهم است كه تولهها را به سگها يا انسانها در طول اين دوره حساس معرفي كنند.
«رفتار و درمان دارويي»
سالها پيش براي سگهايي كه مشكل رفتاري داشتند مرگ با ترحم پيشنهاد ميشد. براي سگهايي كه همراه و عضو خانواده ميشوند، صاحبان معمولاً به دنبال كمك استادانهاي جهت رفع مشكل رفتاري سگشان بودند.
در پاسخ به اينچنين تقاضاهايي زمينه جديد درمان رفتارهاي حيوانات خانگي ايجاد شد.
درمان رفتاري معمولاً توسط دامپزشكان حاذق انجام ميشد. دورههاي قبل از فارغالتحصيلي و بعد آن اكنون براي دانشجويان در تعدادي از دانشگاهها در دسترس است.
درمان رفتاري شامل چندين زمينه است، اول از همه، رفتارشناسي حيوان، روانشناسي انسان و داروشناسي.
رفتارشناسي حيوان: فهميدن رفتار سگها شامل چگونگي شكلگيري و عملكرد رفتار است كه در اين جزوات ما در مورد آن بحث ميكنيم.
به عنوان مثال، اجتماعي كردن تولهها جهت جلوگيري از ايجاد تهاجمپذيري مشكلزاي بعدي بر پايه دانش ردهبندي طبيعي گروه گرگها را است. سگها با اعتماد درستتر تربيت شده به ندرت ايجاد مشكل ميكنند. بنابراين سگ.
1-بايد در پائينترين رتبه و ردهبندي در خانواده قرار گيرند و هرگز اجازه داده نشود كه رأس آن باشند.2-اين قضيه نبايد با زور و اجبار بدني و وحشيگري باشد، نه تنها بخاطر جنبههاي انساني بلكه براي دلايل عملي. اعتماد به نفس سگ بايد حفظ شود و روابط با اعتمادي را با صاحب خود داشته باشد. مهمترين زمان براي ايجاد چنين غالبيت و اعتماد به صاحب در سن 12-4 هفتگي و طي اجتماعي شدن حيوان است. آخرين فرصت براي ايجاد غالبيت بر سگ توسط ارتباط سگها با آن سگ است. به عنوان مثال بجاي ضربه زدن به سگ بهتر است كه توله را برداشته و به آرامي تكان دهيد. هميشه بوسيله تشويق كردن و گفتن كلمهاي به سگ به او اطمينان قلبي بايد داد.
روانشناسي: روانشناسان معمولاً از سگها به عنوان الگوي حيواني براي فهم پايه زيستشناسي طبيعت انساني و رفتارهاي غيرطبيعي استفاده ميكنند. به عنوان مثال، تحقيقات دراپر روي 56 نژاد سگ، شباهتهايي را در شخصيت انسان با مدلها نشان داد.
الف)واكنش سگها- توانايي حركت سريع انسان
ب)تهاجمپذيري سگها- توافق ناپذيري انسان
پ)تعليمپذيري سگها- فكر و ديدباز انسان
ساني (Sani) و گروهش در قسمت رفتارشناسي مطالعات اتصالي را در سگها انجام دادند. آنها آزمايشات روانشناسي استانداري روي سگها انجام شده است و رفتارهاي سگها با اصطلاحات روانشناسي انساني تعبير شد. آنها فهميدند كه رابطه سگها با انسان مشابه رفتار در رابطه بچه- والدين و شامپانزه- انسان است زيرا آنها مشاهده كردند، پديده رفتاري و ردهبندي مشابه آنچه در روابط مادر- نوزاد است، ميباشد.
دارودرماني: داروهاي جديدي روي مدلهاي حيواني آزمايش و ايجاد ميشود. به علت شباهت سگها با انسانها در صفات شخصيتي، داروهايي كه در درمان اختلالات رواني استفاده ميشوند، گاهي روي سگها آزمايش ميشوند. به عنوان مثال، بيشتر داروهاي استفاده شده در درمان اختلالات وسواسي (OCD)، ابتدا در كاهش علائم افسردگي جوندگان آزمايش شده است. با وجود اين OCD و افسردگي به طور واضح در سگها تشخيص داده ميشود. پس داروهاي ويژه مطرح در درمان OCD اكنون روي مدل سگ مورد آزمايش قرار ميگيرد.
فعاليتهاي حقوق حيوانات گاهي تحقيقات روي مدل حيواني را محكوم ميكند ولي بدون جانبگيري در اين مورد بايد اذعان كرد كه اين تحقيقات نه تنها مفيد جهت درمان در انسانها است بلكه براي درمان در سگها نيز مفيد خواهد بود. اخيراً داروهاي مؤثر بر رفتار زيادي در درمان مشكلات رفتاري سگها استفاده ميشود.
+ نوشته شده در ساعت توسط MMD bostani
|